واژه ای به نام پاک کن !!

زندگی٬هنر نقاشی کردن بدون استفاده از پاک کن است! سعی کن جوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی٬نیازی به پاک کن!!! نداشته باشی

واژه ای به نام پاک کن !!

زندگی٬هنر نقاشی کردن بدون استفاده از پاک کن است! سعی کن جوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی٬نیازی به پاک کن!!! نداشته باشی

هجدهم

سلام

بله بله...من که خوبه خوبم...میدونین که...اییییییییی.....حالم بد شد...حالا خواستیم یه آهنگ دانلود کنیم...error میده....

خب...بتعریفم که ببینین چقدر...چقدر..

چقدر چی....؟خندیدیم و خوش گذشته...

جای همگی خالی رفتیم با دوستان عروسی...حالا عروسی کی؟خواهر دوست مشترکمون

سه شنبه شب عروسی ساحل (خواهر دوسته گرام بود)...من...شبنم...شیرین دعوت بودیم..قبلش که من وقته آرایشگاه داشتم ...با شبنم رفتیم آرایشگاه...موهارو درست کردم و رفتیم طرف تالار......سه تایی با هم رفتیم تو...حالا میخواستم بگردیم سپیده(دوست مشترک) رو پیدا کنیم...پیدا نمیکنیم  ...دیگه بعد از کلی گشتن پیداش کردیم دیدیم کنار سفره عقد واستاده رفتیم نشستیم...اومده سراغمون بیاین برقصین....میگم بابا بذار از راه برسیم بعد برقصیم میگه نه بیاین ما هم که میدونین اصلا نمیدونیم رقص چیه ...

بعد دیگه مجلس کم کم گرم شد....شلوغ شد و.......... بزن و برقص...بعد دیدیم ذره ذره مرداشونم خیلی راحت میان تو سالن میشینن میرقصن و اینا کسی هم چیزی نمیگه..حالا نگو اینا یه خورده مایه تیله رو بیشتر کرده بودن زن و مرد قاطی بود...کاری هم به دستگاه سالن نداشتن

رقص نور خودشون آورده بودن...با دستگاه dj واییی حالا ببین چی میشه...بزن و برقص فقط همین....عمرا هم بگم کسی چیزی نخورده بود..میفهمین که؟دختر و پسر و مرد و زن پیرمرد و پیرزن میرقصیدیم..کاری نبود که میشناسیم همدیگرو یا نه...

یه خرده که گذشت ساحل با علیرضا (عروس و داماد) اومدم که برقصن...آهنگ عروس مهتابه فرامرز آصف بود...ساحل که شروع کرد رقصیدن من اینجوری شدم  و بعد اینجوری ...خیلی قشنگ میرقصید...

دقیقا همراه با آهنگ....حرکات درست و به جا...برای شوهرش خیلی ناز میکرد...زن به این میگناااااا....وسط رقصیدن علیرضا بغلش میکنه همه هم که کلی خوشحال....دست و سوت و شلوغ بازی...منم جای علیرضا بودم همچین عروسی رو بغل میکردم...خیلی ناز رقصید...

گذشت و همه از توی شوک وارده در اومدن و شروع کردم به رقصیدن...

دیگه  میخواستم برن خونه ما هم که میدونین دخملای خوب...نرفتیم...اما خیلی دلم میخواست برم ...

پنجشنبه هم....یعنی دیروز...سومشون بود....

رفتیم تو خونشون....گروه موزیک هم که میزد...زن مرد باز بزن و برقص....فهمیدین که؟

بابای ساحل اومد شروع کرد به رقصیدن دیگه من ندیدم بشینه....خیلی ماه بود باباش...به چشم بابایی...رفته بود رو صندلی میرقصید....

مرده داشت میخوند گل به سر عروس دامادو ببوس...و همینطور بر عکس...باباهه اومده وسط میگه گل به سر عروس بابارو ببوس...بعدشم ناز میکنه

بعد آهنگ بابا کرم زدن...منم در مقابل این آهنگ نمیتونم مقاومت کنم...دایی دوستمون هم یه کت انداخت رو شونش یه روسری هم دستش...اومد وسط...سپیده گفت با داییم برقص منم گفتم باشه......دائیش یه دفعه اومده دست منو میگیره میبره همراه خودش ...رفتیم شروع کردیم به رقصیدن...نمیدونم چی شد که یه سری حرکات رو از خودم در آوردم و تونستم خیلی خوب اجراشون کنم...با داییش کله آهنگ رو رقصیدیم... خودم خیلی از آهنگ و رقصه خوشم اومد...خیلی هماهنگ شد...

بعد یه خرده گذشت...آهنگ عربی زدن...باز رفتم با سپیده رقصیدم...داییشم باز اومد.....

مرده لج کرده بود قیقا حدود ۱۰ دقیقه آهنگ زد....جونم در اومد...تا این عربی تموم شد...

بعد هم آهنگ خارجی که پسرا اومدم لگد پروندن .....فلش روشن بود...یه لحظه یاد اکس پارتی افتادم....فساد آخه تا چه حد ...

یه خانمه اومد یه آهنگ از شکیلا خوند...همین که میگه امشب در سر شوقی دارم...امشب در دل شوری دارم...باز امشب در اوج آسمانم...خوب بسه دارم کامل میخونمش ...دقیقا صداش مثل شکیلا بود...خیلی قشنگ خوند

تا ۱۰ اونجا بودیم...بعد گروه موزیک رت که یه جا عروسی بودن....ذره ذره مهمونا هم رفتن...ما هم دل کندیم و اومدیم...

پست قبلی رو خوندیم...این عروسی و سوم جبران اون نامزدی شد......

پ.ن۱:یادم رفت بگم...شب عروسی یه پسره بود..به چشم برادری خیلی ناز بود.....ما خواستیم خیر سرمون یه عکس یواشکی از این بگیریم که ببرم نشون مامان بدم پسره رو ببینه...اینقدر این رفقا خندیدن و مسخره بازی در آوردن که فکر کنم بی آبرو شدم

اینم از این

فعلا بای بای...

نظرات 3 + ارسال نظر
مرجان شنبه 6 مرداد 1386 ساعت 12:43 ق.ظ http://anemone.blogsky.com

سلام نگینکم

خدا نکشه تو رو نگین با این عروسی رفتنت . حالا خدا کنه آبرو داری کرده باشی با داییه دوستت خوب و خوشمل رقصیده باشی (نیشمولک)
همیشه به عروسی باشی ایشاا... به قوله یکی از دوستان لی لی شدنه خودت بیاییم برقصیم جبران کنیم (به عروس شدن میگه لی لی شدن)

قربونت
بوس

سلام گلم...

پس چییییی....
بله....خیلی خوب رقصیدم....
جیف که نمیشه فیلمشو بذارم توی وبلاگ...!!
منو دست کم گرفتی...
انشاا... عروسی تو گلم...
دعوتم کنی هااا....

با حالت جیغ من بخون...
تو دیگه چرا گذاشتی رفتیییییییییییییییییییییی....زود میای هاااا....

فعلا...

ژ یگولو دوشنبه 8 مرداد 1386 ساعت 01:17 ق.ظ

سلاممممممممممم نگین خانومی...

خوبی عزیزم...

من اینجا اینهوا کامنت گذاشتم..پس کوش؟؟
گریههههههههه...

بر میگردم..فعلا...

سلام ژیگولو جونم....

مرسی خوبم

کو؟من ندیدم...دوباره بذار...
حتما نیومده چون من ندیدم

نه گریه نکن...
منتظرم

یک بنده ی خدا چهارشنبه 12 تیر 1387 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام:
خوب این همه گفتی...
به ما چه؟؟؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ..!!!!؟

سلام
اینارو واسه تو نگفتم
واسه خودم گفتم که یادم بمونه
با جمله آخریت کاملا موافقم !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد