واژه ای به نام پاک کن !!

زندگی٬هنر نقاشی کردن بدون استفاده از پاک کن است! سعی کن جوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی٬نیازی به پاک کن!!! نداشته باشی

واژه ای به نام پاک کن !!

زندگی٬هنر نقاشی کردن بدون استفاده از پاک کن است! سعی کن جوری زندگی کنی که وقتی به گذشته برمیگردی٬نیازی به پاک کن!!! نداشته باشی

۳۴

مهم : طولانیه٬ یا نخونین یا اگه میخونین به من فحش ندین !! از پذیرفتن هر گونه فحشی معذوریم حتی شما دوست عزیز

بعد از چند ماه باز هم شروع کردم به نوشتن توی این وبلاگ

گاهی وقتا چقدر زود میگذره ...!!!

کاملا فراموش کرده بودم ... که باید به این وبلاگ هم برسم٬ که یه روزی به خودم قول دادم برگردم و اینجا هم بنویسم ...

اتفاقات زیادی افتاده .. خیلی زیاد

یکی توی یه کامنت گفته بود .. خب به ما چه ؟ واقعا هم همینطوره !!

اینجا واسه کسی نمینویسم ... واسه خودم مینویسم که بدونم یه روزی چیکار کردم و چی بودم ..

هیچوقت با دفتر خاطرات کنار نیومدم .... بچه بازیه کامل میدونستم این کار رو !! البته جسارت نشه به اونایی که توی دفترچه واسه خودشون مینویسن ... هر کسی یه عقیده ای داره

اینجا یه جور دیگه است ... چیزی مخفی نیست

آشکار !! واسه اونایی که نمیشناسی ... آشکار و مخفی !!

ذهنم یاری نمیکنه که بخوام اتفاقات افتاده رو اینجا بنویسم ... فقط چندتایی از اونا رو که واقعا بزرگ باشن شاید یادم مونده باشه

۱. سفر مشهد

۲. سفر کیش

۳. دلخوری

۴. ناراحتی

۵. خنده

۶. شام

۷. پارک

۸. درس

۹. تمرین

۱۰. ساز

و ....

سفر مشهد و کیش .. دوتا از سفرهاییه که هیچوقت یادم نمیره

همیشه میمونه

و همیشه هم یادش خواهم کرد .....

مشهد :

 دو روز مشهد با یه عالمه استرس ... وقتی که دلت میخواد بری ... درس رو میذاری کنار ... و میری

وقت رفتن حتی اگه بزنی زیر یه سگ ... سگ هیچطور نشه !! ولی بزنه ۳۲۳ رو داغون کنه !! پلاکش رو بکنه ... رادیاتورشم سوراخ کنه

و سپرشم بشکنه !!

تو مجبور بشی از وسط راه برگردی و حدود ۴ ساعت معطل بشی تا همون موقع بری اونو بفروشی و یکی دیگه بگیری و باز بری به طرف مشهد

این دفعه دیگه وسط راه بخوای بری زیر تریلی !! ولی باز هم خدا بهت رحم کنه !! تا ساعت ۲ برسی مشهد ... اون موقع بری دنبال هتل .... شب هم مثل جنازه بیفتی ولی با خاطرات خیلی خوب ...

وقتی که سه نفری کنار هم میخوابیدیم و من وسط ... من و « م » زیر یه لحاف ... نصفه شب دیدم دارم از سرما میلرزم !! وقتی نگاه میکنم میبینم هر دو نفر پشتشون به من خوابن ... و لحاف هم روی خودشون :((

صبح با چشمای پف کرده بیدار میشم از سر و صدا ... میبینم « م » داره به زور جوراب میکنه پاش و به عالم و آدم فحش میده !! :))

توی راه رفتن به سمت مشهد ... فقط من و « م » بیدار بودیم ... وقتی اونای دیگه رو نگاه میکردم میدیدم همه با دهن باز خواب رفتن ... بدون استثنا همه دهنا باز بود :دی

وقتی با بیچارگی چادر میکردم سرم و درستش میکردم و میرفتم حرم ...

هیچوقت یادم نمیره

کیش :

وقتی توی هواپیما یواشکی با گوشی بازی میکردیم ... !! البته آفلاین ...

وقتی تا رسیدیم توی هتل یه چی خوردیم و رفتیم شاندیز صفدری تا ۲ شب ... وقتی دست میزدیم و میخندیدم !!

شب « م » از اونور تخت افتاد پائین ... و نفهمید .. تا وقتی از خواب بیدار شده بود و ترسیده بود :))

صبح ساعت ۷ به خاطر گرما از خواب بیدار شدم ... تا ساعت ۵ عصر بدون برق و توی اون گرما فقط بیهوش بودم .. بودیم !!

پارک دلفین ها٬ ساحل٬ جشنواره٬ پاساژ ...

وقتی شب توی خواب به « م » تو گوشی زدم و خودم نفهمیدم ...

کشتی میگرفتیم و همدیگه رو له و لورده میکردیم

تا وقتی رسیدم تمام بازو هام کبود و قرمز بود ... وقتی کشتی میگرفتیم از دندون هم استفاده میکردیم !!

فیلم بازی میکردیم !!

و ر ق که بازی میکردیم ... نمیدونم چی میشد که توی دست من ۱۰ تا کارت میموند ٬ توی دست « م » یکی ٬ توی دسته خاله ۲ تا !!

وقتی با یکبار کوت شدن !! توقع داشتم بیان پوکر بازی کنن ... اونم تازه یاد گرفته :))

موقع برگشتن یادم نمیره که چه غمی تو دلم بود ... یه حس بد !!!

بعد از اونم که هیچی

اتفاقات روزانه

اکثر شبا شام توی پارک مخصوص ..!! جدیدا چند تا گربه اونجا تا ما میایم میان کنارمون :-*

دلم میخواد اینقدر سر خودمو شلوغ کنم .. که وقت فکر کردن نداشته باشم !!!

نه با کار و اینجور چیزا ... با اون چیزایی دوست دارم

رفتم واسه کلاس موسیقی ( نی و سنتور ) سوال کردم ... میرم یاد میگیرم

بدنسازی هم ثبت نام کردم ... بدیمنتون هم تمرین دارم

سوارکاری رو هم باید دوباره شروع کنم !! شنا هم یکشنبه هر هفته

همین ... !!

پ.ن 1 : خسته تر از اونم که بخوام دنبال اسمایلی بگردم

پ.ن 2 : دلم نمیخواد یکی از دوستام بره ... بره من تنها میشم خیلی زیاد ... اون خیلی منو آروم میکرد .. با همه بد اخلاقی من مهربون بود و بود !! ولی میخواد بره ... نمیخوادم امیدش رو ازش بگیرم ... امیدواره که اگه بره به نفعشه ... نمیخوام مانع بشم

دلم گرفته ولی نمیتونم کاری کنم ... کاش میموند !!

پ.ن 3 : هنوز همونیم که هستم .... نه دوست دختر نه هیچی دیگه من رو عوض نکرده !! همون نگین

پ.ن 4 : خدافظ ... !!

نظرات 10 + ارسال نظر
یوسف چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 02:17 ق.ظ

اوووووووووووووووووووووول!!
الان میام..واستا مداد پاکنمو بیارم!! :دی

بدو بدو :دی

سارا چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 02:21 ق.ظ

سلام
اخیرا سایت www.masomi.org امکاناتی را برای کاربران اینترنتی فراهم کرده تا هر فردی با هر عقیده و دینی، نظرات، اندیشه ها و سوالات خود را با دیگر کاربران مطرح نموده و به تبادل افکار بپردازند.

هشدار: در زمان ورود ممکن است ابتداء شوکه شوید که سایت را اشتباه وارد شده اید. اصلا تعجب نکنید پیش از هر تصمیمی به بخش انجمن سایت رفته و مقالات آن را مرور کنید. سپس اگر مایل بودید ثبت نام کنید.

این امکانات موقعیت منحصر بفردی را برای کسانی که می خواهند نظرات، عقاید، اطلاعات علمی، اندیشه های شخصی و احساسات خود را با کاربران بیشتری در میان بگذارند ایجاد کرده. بخصوص افرادی که دارای وبلاگ شخصی هستند می توانند پس از ثبت نام آدرس وبلاگ خود را وارد کرده تا بازدیدکنندگان بیشتری از وبلاگشان دیدن نمایند.

ضمنا در صورت ورود به انجمن در بخش نوشته های شخصی لطف کرده و به نظر خواهی من پاسخ دهید.
با تشکر

پسری در مه چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 02:24 ق.ظ http://hst.blogsky.com

کیش و مشهد
طول کشید خوندم دیدم نظر نزارم در حق خودم اجحاف کردم
شوخی بود
جالب تر از اونی بود که فکر میکردم امیدوارم تنها نشی شاید بشی بهتر
سو
امیدوارم بهتر بشی
بی هپی
تاتا

مهم این بود
وقت خودتو گذاشتی و خوندی :)
مرسی عزیزم
و تو هم همینطور
مرسی

سعید چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 02:25 ق.ظ http://f10.blogsky.com


سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی داری خوشحال میشم
نظرت را در مورد وبلاگ خودم بدونم
موفق باشی

سلام
ممنونم
حتما !!

یوسف چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 02:29 ق.ظ http://jesustears.persianblog.ir

سفر همیشه حال آدمو عوض می کنه..مخصوصا اگه خوش سفر هم باشی که چه شود..! :)
تا باشیه شادی و مسافرت های اینجوری :)

آره .. همیشه واقعا خوبه
فقط برگشت خیلی بده
مرسی گلم

•*..*• مهرنوش خانومی•*..*• چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 03:24 ق.ظ http://tameshki.blogsky.com

سلامممممممممممم

سلام مهرنوش جان

•*..*• مهرنوش خانومی•*..*• چهارشنبه 16 مرداد 1387 ساعت 03:26 ق.ظ

منم مثه تو دلم گرفته ...


نمیدونمم

واقعا؛ نمیشه

اره با دو قطره اشک ... میشه اروم شد

بازم میام

اینجا رو هم لینک کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو چرا عزیزم ؟
منزل خودته !!
هر جور مایلی عزیزم ... لینک چه قابلی داره :)

مرجان جمعه 8 شهریور 1387 ساعت 05:06 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

سلام نگینی :))))

خوش به حالت که دو تا سفر توپ رفتی ! شیطونی هم که زیاد کردی دیگه چی میخوای ؟ :دییییییی

فداتت

سلام مرجان گلم
آره :دی
هیچی

هوارتا بوسسسس

سحر شنبه 20 مهر 1387 ساعت 02:31 ق.ظ http://Saharam.Blogsky.com

نگین اینجا، نگین اونجا، نگین همه جا!!!!

بلی :دی

مهدی جمعه 10 آبان 1387 ساعت 04:12 ب.ظ http://zendegisagi.com

سلام نگین جان

خوبی ؟؟؟؟

ما دوباره وارد دنیای وبلاگ شدیم [نیشخند]

سلام

مرسی
کشتین منو
باشه بابا میدونم :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد